سیاوشسیاوش، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 2 روز سن داره

سیاوش ماحصل عشق ما

فرشته 6 ماهه من

1390/12/1 23:13
نویسنده : مامانی
226 بازدید
اشتراک گذاری

لحظه رفتنی است و خاطره ماندی.تمام ادبیات عشق را به یک نگاه میفروختم اگر لحظه ماندنی بود و خاطره رفتنی. لحظه لحظه بودن با تو را می پرستم.

پسرم سیاوش سلام. تمام روزهای قشنگ و دوست داشتنی خدا رایکی بعد دیگری پشت سر گذاشتی تا امروز پا به دنیای قشنگ و کودکانه 6 ماهگیتگذاشتی. عزیز دل مامان و بابا 6 ماهگیت مبارک.

پسرم سیاوش لحظه به لحظه خاطرات قشنگ این روزها را برات بهیادگار ثبت می کنم تا فردا روزی که جویای خاطرات کودکیت بودی این وبلاگ را با تماموجود بهت هدیه بدیم تا بدونی چقدر برای من و پدرت عزیزو دوست داشتنی بودی و هستیتا بدونی با اومدنت خوشبختی ما روز افزون شد و به برکت وجود قشنگت کلبه پر از مهرو محبت ما به رنگ و بوی عشق بیشتری مزین شد.

ماه ششم زندگیت با یه دنیا شیرین کار و بامزگی آغاز شد. تویاین ماه غلت زدنات به اوج خودش رسیده طوری که اگه لحظه ای ازت غافل بشیم غلتونغلتون خودت رو به میز تلویزیون میرسونی و همه دم و دستگاه رو با اون دستهایکوچولوت به هم میریزی.جدیدا با کمک دستات کاملا خوب و راحت میشینی و از این کارجدیدت کلی ذوق میکنی.

از اواسط این ماه قطره آهنت رو شروع کردم و هر روز 15 قطرهفرودراپ رو با کمک قطره چکون بهت میدم و پشت بندشم یکم آب بهت میدم تا طعم تلخشاذیتت نکنه .

غذای کمکیت رو با کمال میل و با اشتهایی خوب میل میکنی ازاین ماه سرلاک برنج هم به لیسته غذاهات اضافه شد و شیر خشک شماره 1 هومانا بهشماره 2 رسید و این یعنی بزرگتر شدن روز به روز پسر نازمون سیاوش.

به من و بابا سیامک کلی وابسته شدی طوری که در نبود ما کلیدپرس میشی و نگرانی از نبودن ما اذیتت میکنه .بازی مورد علاقت دالی بازیه هر وقتاین بازی رو انجام میدیم کلی از ته دل میخندی و من و بابا هم از خندت خندمونمیگیره و دل ضعفه میریم .

تو این ماه باز به 2 تا مهمونی دعوت شدی اولی منزل عمو بابکعزیزت و دومی منزل خاله فاطمه عزیزت .

توی این ماه تو یه همایش خیلی بزرگ شرکت کردی توی راهپیمایی 22 بهمن .این راه پیمایی دقیقا از سر خیابان منزل خاله فاطمه شروع میشد کهاگه راستشو بخوای شرکت ما بیشتر به خاطر حراجی های اطراف میدان آزادی بود تا خودراه پیمایی.وسطهای راه پیمایی بودیم که یه عکاس با یه دوربین خیلی بزرگ اومدوازمون خواهش کرد تا اجازه بدیم تا یه عکس ازت بگیره برای مجله ما هم که با کمالمیل پدیرفتیم تا پسر خوشگلمون به اوج شهرتش برسه یه پرچم میهن عزیزمون ایران و یهپوستر خوشگل هم سهم تو از این راه پیمایی بود که هر دو تاشون رو به رسم امانت براتبه یادگار نگه میدارم .

ماه اسفنده و خونه تکانی شب عیدش کل خونه رو به کمک باباسیامک خونه تکانی کردیم و یه تغییر اساسی به افتخار شما گل پسر به خونه دادیم

الهی که این ماه همانند ماههای گذشته ماهی خوب و خوش و بهیاد موندنی برای هر سه مون باشه الهی آمین.

جا داره از همه خاله های مهربونت که با پیامهای قشنگشون منرو شرمنده خودشون میکنند کمال تشکر و قدر دانی رو داشته باشم دستم بابت جبران تمامخوبی هاتون خالیه اما از خدای بزرگ برای همه کوچولوهاتون سلامتی و موفقیت وروزهایی توام با شادی برای خودتون خواستارم .

پسرم سیاوش همیشه به یاد داشته باش :

که غرورو خود بزرگ بینی پایه های دوست داشتنت رو سست وشکننده میکنه.

که خدای بزرگ همه ما انسانها رو یکسان و برابر آفرید پس دربهترین شرایط زندگیت از فخر فروشی و بزرگ منشی حذر کن .

که تا ابد بازی کن اما نه با احساسات و شعور و شخصیتانسانها که این بازی کردن جز شکستن قلبی و آزرده کردن انسانی چیزی برایت به ارمغاننمیاورد.

که فقیر و غنی،بر فرش نشین و بر عرش نشین ،همه و همه مخلوقخدایند و احترام به ارزشهای هر دو احترام به ارزشهای خود است.

که هر چه بار درخت انسانیتت بیشتر میشود بیشتر سر فرود آریو بیشتر انسانیت کنی.


تبسم شیرین عشق گوشه ای از نگاه خداست
تنها به نگاه او میسپارمت
پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)