سیاوشسیاوش، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 2 روز سن داره

سیاوش ماحصل عشق ما

سه ماهگی نخودچی

1390/9/1 21:07
نویسنده : مامانی
139 بازدید
اشتراک گذاری

به شراب دیدگانت

که از ان همیشه مستم

گل من تورا نه اکنون

همه عمر می پرستم

 

پسر گلم سه ماهگیت مبارک

پسرم دو ماه اول زندگیتو پشت سر گذاشتی و وارد ماه سومت شدیفقط خدا می دونه که این دو ماه از بهترین ماهها و روزهای عمر من و بابا سیامک بود.سه ماه از روزی که با اومدنت زندگیمون رو پر از شادی و پر از برکت کردی. من وبابایی عاشقانه دوستت داریم و بهت عشق می ورزیم. روزها دونه دونه گذشتو تو پسرنازم شدی سه ماهه. سه ماهه این چهار دیواری خونمون رنگ و بوی دیگه ای گرفته انگاراز در و دیوارش بوی مهر و محبت مادر و فرزندی به مشام می رسه. تو این مدت خیلی آقابودی و ذره ای منو بابابی رو اذیت نکردی. روز به روز که می گذره دلم برای دیروزت تنگمی شه و از اینکه ذیگه این لحظه های دیروز با تو بودن تا ابد توی زندگیم تکرار نمیشه یه جورایی ناراحتم می کنه، اما وقتی به فردا و آینده ات فکر می کنم به اینکهبزرگ بشی و برای خودت کسی بشی این روزها و فرداهای نزدیک رو قشنگ تر می بینم.

نی نی کوچولو گل پسره

الان درست سه ماه داره

خوشکله و با نمکه

رو لپشم یه خال داره

موهاش صاف و طلاییه

چشاش درشت و روشنه

حال می بره با اون لباش

وقتی که لبخند می زنه

همیشه توی دهنش

یه شیشه یا پستونکه

نی نی کوچولو فقط کمی

بزرگتر از عروسکه

سیامک اسم باباشه

مامانشم مامان روحی

یکی یه دونست چون نداره

خواهری یا برادری

مامانی امروز روز اولیه که وارد سه ماهگیت شدی. قبل از هرچیز یه خبر خوب بهت بدم که حسابی خوشحالت کنه. تو این ماه نه از واکسن زدن خبریه ونه دیگه از ختنه کردنو قطره فلج اطفال که می دونم خیلی تلخه. این ماه ماه خوشخوشونته حسابی بخورو بخواب و بازی کن و حالشو ببر. تو این چند وقته موهات یه کمریخته و داری یواش یواش کچل می شی البته مامانی تو همه جوره خوشکل و خوش تیپی ودختر کشی اصلا نگران نباشیا. چکاب ماه دوم زندگیتم پیش دکترت انجام دادیم. خدا روشکر از همه نظر حالت خوبه خوبه خوب. جدیدا می تونی با دستات خیلی چیزا رو بیشترلمس کنی و تو دستات بیشتر نگه داری. خوابت تو روز یه کم کمتر شده و با یه تلق وتلوق کوچولو از خواب می پری اما اینقدر اقایی که گریه نمی کنی و همون جا تو تختتبا دستات یا اسباب بازیهای بالای تختت بازی می کنی. هر روز خدا 25 قطره مولتیویتامین که طعم خیلی بدی داره رو با هزار مکافات می ریزم تو حلقت. البته از 25قطره 20 قطرش رو توف می کنی بیرون و می مونه اون 5 قطره که خدا می دونه چه جوریدور از چشم من اونارو هم می ریزی بیرون.

همدم این دو ماهت بعد از خدا پستونکته که حسابی با تماموجودت دوستش داری. فقط خدا می دونه این یه تیکه پلاستیک چقدر توی آروم کردنت کمکمکرد. یادمه یه شب خیلی بی تابی می کردی که خاله محبوبه پستونک پسر عموت پرهاموبرات آوردو محض امتحان گذاشتیم تو دهنه مبارکت که شد آبی رو آتیش. تا خود صبححسابی میکش زدی و حالشو بردی. اما چون پستونک پسر عمو پرهام مال دو سه سال پیش بودیه کم سرش سفت شده بود. فرداش رفتم از داروخونه برات یکی گرفتم و این بود ماجرایپستونکی شدنه تو پسر قشنگم.

مواقع بی کاریت که دیگه نه موقع شیر خوردنته و نه موقعخوابت جلوی تلویزیون می خوابونمت و برنامه خاله نرگس و پنگول و تا آخرش نگاه میکنی عاشق این برنامه ای طوری که برات ضبطشون می کنم و طی روز چند بار نگاهشون میکنی. اینجوری منم حسابی به کارای خونه می رسم و وقت می کنم برای بابا سیامکو خودمیه شام درست حسابی و خوشمزه درست کنم.

مامانی تو خیلی پاکی با اون قلب کوچولوت دعا کن خدا به همهمامانی که نمی تونن نی نی توی دلشون داشته باشن یه نی نی بده تا مثل من طعم خوبمادر بودن رو احساس کنن و از داشتنه یه فرشته مثل تو لذت ببرن.

الهی آمین

می بوسمش ............................... میخندد

میخندد ...................................... زندگی جاریمی شود

به چشمانم که خیره می شود ...... معصومیتش مرا تا آسمانهامیبرد

گریه که می کند ......................... قلبم تکه تکه میشود

عاشقانه میبوسمش ..................... چه شیرین میخندد

می خوابد اما ............................... دلم برایشتنگ می شود

.

.

.

.

.

واژه کم می آورم برای توصیفش

عجب احساسی ست

احساس ناب مادری

تبسم شیرین عشق گوشه ای از نگاه خداست
تنها به نگاه او میسپارمت
پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)