سیاوشسیاوش، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 2 روز سن داره

سیاوش ماحصل عشق ما

سیاوش و مینای دایی

1391/10/18 21:10
نویسنده : مامانی
342 بازدید
اشتراک گذاری

 سلام عزیز دل مامان

 چند روز پیش دایی خسرو و زن دایی و پریسا جون اومدن خونمون تا بنده خداها پاشونو گذاشتن تو خونه و تا چشمت به دایی خسرو افتاد همچین گریه ای سر دادی که بیا و ببین همچین سفت سفت منو بغل کرده بودی که انگار وحشت کل وجودت رو گرفته بود بیچاره دایی خسرو از ترسش نزدیکت نمیشد تا آروم بشی خلاصه بعد از نیم ساعت آروم آروم از بغلم پایین اومدی و اولین کاری که کردی رفتی سراغ مینای دایی خسرو.جالب اینجاست که وقتی نزدیک قفس مینا میشدی و بالا و پایین پریدنهاشو میدیدی انقده میخندیدی که نگو موندم این دایی بنده خدات چه هیزم تری بهت فروخته که تا میبینیش اشکات از چشمات سرازیر میشه .فرداش خاله مریم و خانوادش اومدن اما انگار نه انگار علی آقا رو چند وقت ندیده بودی همچین تو بغلش جا خشک کرده بودی که بیا و ببین.نمیدونم چرا گاهی مواقع نسبت به بعضی ها اینجوری میشی و کناره گیری میکنی .



خلاصه مامانی هر طور که باشی من و بابا عاشق و دیوانتیم .

دوستت دارم پسر نازم

جوجو با من دوست میشی؟

 

 

چیدمان حلقه هارو داشته باش

 

عاشق این عکسی

 

 

پا تو کفش بزرگترا کردن یعنی همین

 

 

 

اینم از کلاه و شال بابا جونم

 

بابا اگه گفتی من چند تا انگشت دارم؟

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)